دشمن هر چند به ظاهر خود را دشمن معرفی نمی کند و در قالب دوست و خیرخواهی و این قبیل عناوین ظاهر می شود اما با توجه به رفتارهایش می توان پی برد که قصد دشمنی دارد. در مقاله حاضر راه های شناخت دشمن مورد بررسی قرار گرفته که با هم آن را از نظر می گذرانیم.
گره خوردن یهود با تحریف ؟
قرآن كريم كلمه تحريف را مخصوصا در مورد يهودي ها بكار برده و با ملاحظه تاريخ معلوم میشود كه اينها قهرمان تحريف در طول تاريخ هستند. نمیدانم اين چه نژادی است كه تمايل عجيبی به قلب حقايق و تحريف دارد لهذا هميشه كارهايی را در اختيار میگيرند كه در آنها بشود حقايق را تحريف و قلب كرد. من شنيده ام بعضی از همين خبر گزاري های معروف دنيا كه راديوها و روزنامه ها هميشه از اينها نقل میكنند منحصرا در دست يهودي هاست. چرا؟ برای اينكه بتوانند قضايا رادر دنيا آن طوری كه دلشان میخواهد منعكس كنند و قرآن چه عجيب درباره اينها حرف میزند. اين خصيصه يهوديان كه تحريف است، در قرآن بصورت يك خصيصه نژادی شناخته شده است. در يكی از آيات قرآن در سوره بقره میفرمايد: « افتطمعون ان يؤمنوا لكم »ای مسلمانان آيا شما طمع بستيد كه اينها به شما راست بگويند ؟ اينها همان ها هستند كه با موسی میرفتند و سخن خدا را می شنيدند اما وقتی كه برمی گشتند تا در ميان قومشان نقل كنند آن را زير و رو میكردند. « افتطمعون ان يؤمنوا لكم و قد كان فريق منهم يسمعون كلام الله ثم يحرفونه من بعد ما عقلوه و هم يعلمون »( 1 ). تحريف هم كه می كردند، نه از باب اينكه نمی فهميدند و عوضی بازگو می كردند، نه! اينها ملت باهوشی هستند و خوب هم می فهميدند، اما در عين اينكه خوب می فهميدند معذلك حرفها را، سخنان را به گونه ای ديگر برای مردم بيان میكردند. تحريف همين است. يعنی پيچ دادن، كج كردن چيزی، از مسير اصلی منحرف كردن. اينها در كتب الهی تحريف كردند. ”(2)
----------
(1) آيا طمع داريد كه يهودیان به دين شما بگروند در صورتی كه گروهی ازآنان كلام خدا را شنيده و بدلخواه خود آن را تحريف میكنند با آنكه در كلام خدا تعقل كرده معنی آن را دريافته اند . سوره بقره،75
(2) حماسه حسيني 1 / متفكر شهيد استاد مرتضی مطهری / صص 13 و 14
زبان عضوى است شگفت آور و در عمل داراى ميدانى بسيار گسترده، و ثوابش فوق العاده مهم، و عقابش سنگين، و عاملى است خوشحال كننده مخاطب، و آتشى است جگرسوز، و حافظى است كم نظير، و قاتلى است بي نظير، و گناهكارى است بي بديل و نيكوكارى است بزرگوار و كريم.
فيض در كتاب شريف محجة البيضاء مي گويد: زبان از نعمت هاى بزرگ خدا و لطائف شگفت آور حق است.
اندوختن دانش از طريق احسان
در سالى دچار قحطى كه مردم به شدت در سختى و مضيقه بودند طلبهاى از طلاب علوم دينيه ماده سگى را ديد افتاده و توله هايش به پستانش آويخته اند، به هر صورتى كه ماده سگ ميخواست برخيزد از ناتوانى و ضعف نميتوانست، رمق و نيروئى در بدن او نمانده بود و خود و بچه هايش در معرض مرگ بودند، طلبه دلش به شدت به حال سگ سوخت و براى كمك به او با تمام وجود تحريك شد، بناچار چون چيزى نداشت كه به او بدهد كتابش را فروخت و نانى تهيه كرد و نزد سگ انداخت.
سگ روى به آسمان برداشت و دوقطره اشك ازديده باريد و گويا به صاحب نان دعا كرد، شب هنگام در عالم رؤيا به او گفتند: ديگر زحمت تحصيل و مشقّت كسب علم را به خود راه مده ما به تو از جانب خود دانش عطا كرديم!! «1»
امام صادق (علیه السلام) فرمود:
اگر به دنبال پیدا کردن عیب دیگران باشی خدای تعالی که دیگر قدرتی بالاتر
از قدرت حضرتش نیست دنبال عیب آدم می افتد و تا آبرویت را نبرد رهایت نمی کند
ولو در منزل نشسته باشی، تا دیگر دنبال عیب کسی نباشی.
بنده خدایی یک اشتباهی را انجام داده و حالا ترکش کرده
و آدم صالح و اهل عبادتی شده شما چه کار به گذشته اش دارید؟
برگرفته از کتاب " اخلاق در نهج البلاغه" جلد دوم صفحه 23
استاد قرائتي مي گويد: قرآن راجع به ازدواج مي گويد: ازدواج سومين نياز بشر است. اولين نياز بشر اكسيژن است. دو دقيقه نباشد، مي ميريم. دومين نياز بشر، غذا و آب است. سومين نياز بشر لباس است. قرآن مي گويد: «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) شما براي همسرتان لباس هستيد، همسر هم براي شما لباس است. يكي از آقايان پزشك يك شب منزل ما آمد، گفت: از اين كلمه «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» پنجاه نكته درآوردم. البته خوب بعضي هايش هم درست نبود. ولي ده، پانزده مورد حرف جدي در آن بود. همسر لباس است، يعني چه؟ هوا داغ مي شود، لباس نازك مي شود. تا هوا سرد مي شود، لباس كلفت مي شود. يعني چه؟ يعني زن عصباني است، مرد كوتاه ييايد، تا مرد عصباني است، زن كوتاه بيايد. من عصباني هستم، عصباني هستي خانه نيا. چه كسي گفت: خانه بيا. برو هروقت خوش اخلاق شدي بيا. بابا حالا كه او عصباني است، بگو: خسته نباشي، مرهم بگذار و نمك نريز. زن عصباني است، مرد آرام باشد. نگويد: تو يكي، من هم يكي! حالا گفتي، حالا بشنو! همين كه ديد هوا داغ است، لباس نازك مي شود. هوا سرد است، لباس ضخيم مي شود. عصباني هستند، شما نرم باشيد. «هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» هم ما بايد لباس را حفظ كنيم، هم لباس ما را حفظ مي كند. همسران هم بايد همديگر را حفظ كنند.[1]
تذكر: آسان گيري در ازدواج به معناي آسان گيري در تحقيقات و رعايت همتايي و تناسب ها نيست، آسان گير بايد در تشريفات زائد و تكلفات ازدواج باشد.
پی نوشت :
استاد قرائتي، درس هايي از قرآن، آسان گيري در ازدواج و زندگي، تاريخ پخش: 18/02/93
همسرم براي مداوا و معالجه از من دور شده بود برايش چنين سرودم:
همسرم ، ای نور چشمم ، نعمت پروردگار
از چه تنهایم نهادی ، بی وفا ، در این دیار؟
بی نگاهت آسمانم خالی از خورشید گشت
زودتر باز آ که نورانی کنی این شام تار
سینه ام بی تو کویری خالی و خشکیده است
همسر ، ای باران رحمت ، بر دل شوهر ببار
بی تو دنیا را دگر هرگز نمی خواهد رضا
پیش من باز آ و دنیا را همه با خود بیار
هر نفس بودی کنارم در خوشی یا وقت غم
می شوم اینک من از بهر شما خدمتگذار
گر شوم خدمتگذارت نیست باکم نازنین
غیر خدمت بهر همسر ، بهترینم چیست کار؟
خدمتت سهل است ، حتی گر بدانم خِیرِ توست...
...می روم با جان و دل از شوق تو بالای دار
منتظر می مانم اینک با دلی مملو ز عشق
تا بیایی خانه ات ، تا این خزان گردد بهار
پی نوشت :
رضا دودانگه، ماهنامه خانه خوبان، شماره 84، 1394
بانو امين درباره امتيازات و خصوصيات زن در كتاب «به سوي خوشبختي» خود چنين مي نويسد :
*نخستین عامل خدادادی که در وجود زن است و راه وی را به حق نزدیک می کند، همان رقت قلب است که جبلی زن است ، قلب رقیق حساس و دل نازک و چشم گریان به حق نزدیک است.
چند تا از بچه ها، كنار آب جمع شده بودند. يكيشان، براى تفريح; تيراندازى مى كرد توى آب. زين الدين سر رسيد و گفت «اين تيرها، بيت الماله. حرومش نكنين.» جواب داد «به شما چه؟» و با دست هُلش داد. زين الدين كه رفت، صادقى آمد و پرسيد «چى شده؟» بعد گفت «مى دونى كى رو هُل دادى اخوى؟» دويده بود دنبالش براى عذرخواهى كه جوابش را داده بود «مهم نيس. من فقط نهی از منکر كردم. گوش كردن و نكردنش ديگه با خودته.» شهید مهدی زین الدین
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | احمد جبل عاملی
بدانید که ایمان بر چهار پایه بنا شده است: یقین و صبر و عدل و جهاد.
۱- یقین بر چهار شعبه است: شوق و ترس و زهد و انتظار.
هر کس مشتاق بهشت باشد شهوات را از یاد میبرد، و هر کس از آتش بترسد از محرمات پرهیز میکند، و هر کس نسبت به دنیا زهد و بیاعتنایی کند مصیبتها بر او آسان میشود و هر کس به انتظار مرگ باشد در خیرات میشتابد.
۲- صبر بر چهار شعبه است: بصیرت در فهم و درک، تأویل و تبیین حکمت، شناخت عبرتها، سنن پیشینیان.
هر کس در فهم و درک بصیرت داشته باشد در حکمت جستجو و تبیین میکند، و هر کس در حکمت تبیین کند عبرتها را میشناسد، و هر کس عبرت را بشناسد حکمت را تأویل و تفسیر میکند، و هر کس حکمت را تفسیر کند عبرت را میبیند، و هر کس عبرت را ببیند گویا همراه پیشینیان بوده است.
۳- عدل بر چهار شعبه است: پیچیدههای فهم، و پوشش علم و شکوفه حکمتها و باغ حلم.
هر کس بفهمد جملههای علم را تفسیر میکند، و هر کس علم داشته باشد شرایع حکمت بر او عرضه میشود، و هر کس بردباری کند در کارش افراط نمیکند و بهوسیله آن در بین مردم ستوده زندگی میکند.
۴- جهاد بر چهار شعبه است: امربهمعروف و نهی از منکر، و راستگوئی در جاهای مختلف، و غضب به خاطر خداوند، و بغض و عداوت با فاسقان.
هر کس امربهمعروف کند کمر مؤمن را محکم میکند، و هر کس نهی از منکر کند بینی فاسق را به خاک میمالد، و هر کس در جاهای مختلف راست بگوید وظیفهای که بر عهدهاش بوده انجام داده است، و هر کس با فاسقان عداوت داشته باشد و به خاطر خداوند غضب کند خداوند به خاطر او غضب مینماید.
و این است ایمان و پایهها و شعبههای آن.
#سلیم_بن_قیس
#اسرار_آل_محمد
#اسماعیل_انصاری_زنجانی_خوئینی
(قم: نشر دلیل ما، ۲۵ تیر ۱۳۹۲)
صفحات ۲۵۹ و ۲۶۰.
از امام صادق(ع) روایت است که حضرت رسول اکرم( ص) فرمود که: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را «أصب» مىگویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی برای نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتیک های متنوع و مختلفی استفاده می شود تا دشمن به اهداف از پیش تعیین شده اش برسد.
1- برچسب زدن: بر اساس اين تاكتيك، رسانه ها، واژه هاي مختلف را به صفات مثبت و منفي تبديل كرده و آنها را به آحاد يا نهادهاي مختلف نسبت مي دهند
2- تلطيف و تنوير: از تلطيف و تنوير (مرتبط ساختن چيزي با كلمه اي پر فضيلت) استفاده مي شود تا چيزي را بدون بررسي شواهد بپذيريم و تصديق كنيم.
3- انتقال: انتقال يعني اينكه اقتدار، حرمت و منزلت امري مورد احترام به چيزي ديگر براي قابل قبول تر كردن آن منتقل شود.
امام صادق عليه السلام به مُفضّل بن عمر فرمود: اى مُفضل! به ويژگى ديگرى كه از ميان همه جانداران، تنها به انسان، اين آفريده بلندپايه و بسيار ارزشمند، اختصاص داده شده، يعنى حيا، بنگر.
*اگر حيا نبود
-هيچ ميهمانى پذيرايى نمى شد
- به وعده ها وفا نمى شد
-كسى حاجت ديگرى را برآورده نمى ساخت
-كسى دنبال زيبايى ها [و خوبى ها] نمى رفت
- از بدى [و زشتى] در هيچ كارى از كارها خوددارى نمى شد
-حتّى بسيارى از كارهاى واجب نيز به خاطر حيا انجام مى پذيرند
- اگر حيا وجود نداشت، حقوق پدر و مادر خود را رعايت نمى كردند
- صِله رحِم به جا نمى آورند
-امانتدارى نمى كردند
- از فحشا خوددارى نمى ورزيدند
سپس فرمود: آيا نمى بينى كه چگونه همه خصلت هايى كه صلاح انسان و سامان يافتن امور او به آنها بستگى دارد؛ در حیا جمع شده است؟.
پرسش: ارتباط بدون ازدواج چه مشکلاتی را به دنبال دارد؟
پاسخ: در زیر یک سقف زندگی کردن بدون ازدواج: در مواردی دختر و پسر بدون هیچ نوعی از ازدواج برای مدتی طولانی به صورت دوست با هم زندگی مشترک دارند با این شعار که ازدواج قید بندآور است مزاحم دوستی و عشق خالص و بدون شائبه نسبت به یکدیگر است. تحقیقات نشان می دهد که طولانی شدن این سبک از رابطه می-تواند خطرات و آسیب های جدی را به همراه داشته باشد. در این گونه روابط میزان عدم رضایت زوجین به مراتب بیش تر از افرادی است که ازدواج کرده اند و حتی در کل ، گزارشی که از روابط این افراد داده اند ضعیف تر از روابط زوجین ازدواج کرده است و احتمالاً این افراد التزام کم تری نسبت به یک دیگر دارند و احساس امنیت کم تری می کنند. ضمن این که در کشورهای غربی هیچ مدرک علمی قابل قبولی وجود ندارد که ثابت کند این سبک از رابطه می تواند عدم تناسب و تضادهای زوجین با یک دیگر را کاهش دهد و منجر به ازدواج موفق تری شود؛ در ضمن تجارب نشان می دهد کیفیت زناشویی در این گونه روابط نسبت به ازدواج رسمی و متعهدانه به طور معناداری پایین است. اگر این گونه روابط بیش از یک بار قبل از ازدواج تکرار شود، موجب بروز خطرات جدی و اختلافات زناشویی می شود. تجارب بالینی نویسنده حکایت از این دارد که در ایران همواره این گونه روابط برای خانم ها بسیار مشکل زا و مسئله ساز بوده است ؛ زیرا حس بلاتکلیفی و عدم امنیت حاکم بر این رابطه زنان را بیش تر از مردان می آزارد. باید حتماً در مشاوره های قبل از ازدواج موارد فوق پیگیری شود و مد نظر قرار گیرد، زیرا عدم توجه به این نکات می تواند مدیریت سالم روابط زناشویی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و تخریب کند.
پی نوشت :
سيد جلال يونسي، مديريت روابط زناشويي، نشر قطره ص.36
یکی از روش های تربیتی که روش خیلی مفیدی هم نیست، روش تنبیه است. این روش آخرین راه حل هست.( و در حد امکان نباید بیشتر از آن استفاده شود)
تنبیه جسمی اثرات بسیار بدی بر کودک دارد، که متاسفانه برخی از والدین به آن توجه ندارند.
اسلام با عنایت به اثرات منفی تنبیه جسمی، آن را حکیمانه و کارآمد نمی داند.
اقا امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «عاقل را با ادب تربیت می کنند و حیوانات را با زدن رام می کنند» ( غرر الحکم و درر الکلم، ص 254)
کسانی که حوصله تربیت کردن فرزندان را با روش اصولی ندارند، و می خواهند با تنبیه به کار خود ادامه دهند، هیچ فایده ای از این کارها را نخواهند دید.
برای اهمیت موضوع، مواردی از آسیب های چنین روشی را برای شما بیان می کنیم:
1. ترس و اضطراب
ترس و اضطراب یکی از ثمرات تنبیه کردن فرزندان است، که باعث غالب شدن روحیه ترس و اظطراب بر آنها خواهد شد، و چنین فرزندانی آرامش نخواهند داشت، و از انجام اکثر کارها احساس ترس و اضطراب خواهند داشت، و در حقیقت به خوبی نمی توانند در زندگی موفق باشند.
2. تحقیر شخصیت
وقتی کودکی از شخصیت خود آسیبی ببیند، دیگر جبران و اصلاح آن به راحتی امکان پذیر نخواهد شد.
3. ایجاد روحیه تسلیم پذیری (توسری خوری)
این افراد به راحتی مورد سوء استفاده دیگران قرار می گیرند.
4. تنفر و کینه توزی از پدر و مادر
افرادی که با تنبیه بزرگ می شوند، در بزرگی دیگر نسبت به پدر و مادر خود، دیگر احساس مهر و محبت ندارند.
5. از بین رفتن اعتماد به نفس
داشتن اعتماد به نفس پایه موفقیت هر کاری است، از این رو اگراین مسئله مهم در کودکی ضربه ببیند، دیگر انتظار موفقیت و انجام کارهای بزرگ را نباید از آنها انتظار داشت.
دیگر خود باوری و صلابت روحی برای انجام خیلی از کارها معنی نخواهد داشت.
6. ایجاد روحیه زور گویی ویاغی گری
وقتی فردی این روش را در زندگی خود تجربه کرد، یاد می گیرد که درخواست ها و نیازهای خود را با زور گویی ویاغی گری بدست بیاورد، و چه بسا این فرد در آینده یک فرد ظالم و یک خلاف کار حرفه ای باشد.
7. بی اعتمادی به والدین
فردی که از والدین خود، در مقابل کوچکترین اشتباه و خطا تنبیه های جسمانی شدیدی را تجربه کند، دیگر چنین پدر و مادری برای این فرد نمی تواند محبوب و قابل اعتماد باشد، از این رو گرایش و جذب به افراد دیگر شکل خواهد گرفت،و چه بسا این افراد باعث بدبختی همین فرد شوند.
8. عدم امنیت
وقتی محیط خانواده برای کودکان جذاب و آرام نباشد، چه انتظاری داریم که این کودک ما احساس امنیت داشته باشد، ما را دوست داشته باشد، پیشرفت کنند، از افراد موفق و خوبی باشند، سرحال و با نشاط باشند، پیوسته نمره های خوب، رفتار خوب و...
واقعا چنین انتظاری غیرمعقول و غیرمنطقی است.
9. دروغگویی
وقتی فردی مورد تنبیه قرار می گیرد، در صورت ارتکاب خطا به خاطر اینکه دیگر تنبیه نشود، مجبور به دروغگویی می شود، و همین مئسله پایه رفتاری این فرد می شود.
10. پنهانی کاری
برخی از بچه ها رفتار اشتباه خود را در خفا انجام می دهند، و تظاهر هم نمی کنند.
و همین مسئله می تواند پایه انجام خیلی کارهای زشت و اشتباه باشد.
پس تنبیهی که بیشتر استفاده شود، چنین آثاری را بدنبال خواهد داشت، آیا ارزش دارد؟!
پی نوشت :
منبع: آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، هادي قطبي
بهشت اول :
آغوش مادریست که با تمام وجود ، بغلت کرد و شیرت داد
بهشت دوم :
دستان پدریست که برای راه رفتنت ، با تو کودکی کرد
بهشت سوم :
خواهر یا برادریست که برای ندیدن اشکهایت ، تمام اسباب بازیهایش را به تو داد
بهشت ... چهارم :
معلمی بود که برای دانستنت با تمام بزرگیش هم سنت شد تا یاد بگیری
بهشت پنجم :
آغوشی بود که هرگز در آغوشش نگرفتی
بهشت ششم :
دوستی ست که روز ازدواجت در آغوشت کشید و چنان در آغوشش فشرد که انگار آخرین روز زندگیش را تجربه میکند
بهشت هفتم :
همسر توست که با تمام وجود در کنار تو معمار زندگی مشترک تان است
گویی دو شاخه از یک ریشه اید
بهشت هشتم :
فرزند توست که خالق زیبایی های آینده است
آری شاید هر کدام از ما تمام هشت بهشت را نداشته باشیم
و
آری بهشت همین حوالیست ...
مادرت را بنگر...
پدرت را ببین ..
خواهر یا برادرت را حس کن ..
به معلمت سر بزن...
دوستت را به یاد بیاور...
عشقت را از خاطرت بگذران...
همسرت را تشویق کن....
فرزندت را ببوس...
یک وقت دیر نشود برای بهشت رفتنت...
بهشت را با همه قلبت حس کن ، همین نزدیکیست...
یک نفوذ موردی است، نفوذ فردی است؛ یک نفوذ جریانی است.
نفوذ موردی خیلی نمونه دارد، معنایش این است که فرض کنید شما یک دمودستگاهی دارید، یک مسئولی هستید؛ یک نفر را با چهرهی آرایششده، بزکشده، با ماسک در مجموعهی شما بفرستند؛ شما خیال کنید دوست است درحالیکه او دوست نیست، تا او بتواند کار خودش را انجام بدهد؛ گاهی جاسوسی است که این کمترینش است؛ یعنی کماهمّیّتترینش جاسوسی است، خبرکشی و خبردهی است؛ گاهی کارش بالاتر از جاسوسی است، تصمیم شما را عوض میکند. شما یک مدیری هستید، یک مسئولی هستید، تصمیمگیر هستید، میتوانید یک حرکت بزرگ یا مؤثّری انجام بدهید، اگرچنانچه این حرکت را اینجور انجام بدهید این به نفع دشمن است، او میآید کاری میکند که شما حرکت را اینجور انجام بدهید؛ یعنی تصمیمسازی. در همهی دستگاهها سابقه هم دارد؛ فقط هم دستگاههای سیاسی نیست، دستگاههای روحانی و دینی و مانند اینها هم همیشه وجود داشته. مرحوم آقای آسیّد حسن تهامی که از علمای بزرگ کشور ما و ساکن بیرجند بود، رفته بود در بیرجند مانده بود؛ ملّای خیلی بزرگی بود، اگر در قم یا نجف میماند، حتماً مرجع تقلید میشد؛ مرد بسیار دانایی بود. ایشان خودش برای من نقل کرد؛ گفت آنوقتی که عراقیها با انگلیسها میجنگیدند -در [سال] ۱۹۱۸؛ قریب صد سال پیش- یکی از مراجع وقت، یک نوکری داشت که خیلی مرد خوبی بود، با طلبهها گرم میگرفت، صحبت میکرد، با همه آشنا بود، با همه رفیق بود؛ اسمش را هم ایشان میگفت؛ من یادم نیست. گفت بعد که انگلیسها غلبه پیدا کردند و عراق را تصرّف کردند و آخرین جا نجف بود که وارد نجف شدند، خبر رسید به طلبهها که این نوکر فلان آقا، یک افسر انگلیسی است! گفت من باور نکردم؛ گفتم مگر میشود چنین چیزی؟ بعد میگفت در بازار حُوِیش -بازار معروفی است در نجف- داشتم میرفتم، دیدم هفت هشت ده نفر افسر انگلیسی و نظامی انگلیسی سوار اسب دارند میآیند -آنوقت با اسب رفتوآمد میکردند- یک افسری هم جلویشان است؛ خب، من کنار واایستادم که اینها بیایند رد شوند؛ وقتی رسیدند به من، دیدم آن افسری که جلو بود، از آن بالا گفت: آقای آسیّد حسن، حالت چطور است! نگاه کردم دیدم بله، همان آقایی است که نوکر فلان مرجع بود؛ سالها ما این را میدیدیم. گاهی نفوذ اینجوری است؛ نفوذ شخصی است؛ وارد خانهی کسی، وارد دستگاه کسی میشوند. در دستگاههای سیاسی هم الیماشاءالله از این قبیل وجود داشته است؛ امروز هم ممکن است باشد؛ البتّه خطرناک است.
نور خورشید یکی از کارآمدترین گزینههاست، چون نور خورشید قادر است ریتم شما را طبیعی کرده و به حالت اولیه بازگرداند، بنابراین ۱۵ الی ۲۰ دقیقه در طول روز را زیر نور خورشید سپری کنید، با شناخت ریتم شبانهروزی خود سعی کنید برنامههای روزانه خود را مطابق با آن پیریزی کنید.
آيا اين مطلب كه عده اي امام زمان را ملاقات كرده اند درست مي باشد؟
پاسخ: ديدار و ملاقات با حضرت ولي عصر در دوره ي غيبت كبري محال نيست، اما كساني كه موفق به ديدار شده اند هرگزمدعي رويت نشده و از اين راه به امور مادي نپرداخته و ادعاي نيابت خاصه نكرده اند كه مورد تكذيب امام زمان است.
از اينروي برخي از علما و فقها و مردم عادي به ديدار حضرت مهدي در زمان غيبت كبري شرفياب گرديدهاند كه نام آنها در كتابهاي تاريخي و روايي نوشته شده است. چنانكه برخي از علما در اين موضوع كتابهاي مستقلي تأليف نمودهاند. ازجمله ي اين كتابها مي توان به موارد زير اشاره كرد.
1. تبصرة الولي فيمن رأي الامام (القائم) المهدي، اثر مرحوم سيدهاشم بحراني. 2. تذكرة الطّلاب فيمن رأي الامام الغائب، اثر شيخ محمود ميثمي عراقي. 3. دارالسلام فيمن فاز بسلام الامام، اثر شيخ محمود ميثمي عراقي. 4. البهجة فيمن فاز بلقاء الحجة، اثر ميرزا محمدتقي الماسي اصفهاني.
پسر کوچکی برای مادربزرگش توضیح میداد که چگونه همهچیز ایراد دارد… مدرسه، خانواده، دوستان و… مادربزرگ که مشغول پختن کیک بود از پسر کوچولو پرسید که کیک دوست داری؟ و پسر کوچولو پاسخ داد: البته که دوست دارم. روغن چطور؟ نه! و حالا دو تا تخممرغ. نه مادربزرگ! آرد چی؟ از آرد خوشت میآید؟ جوش شیرین چطور؟ نه مادربزرگ! حالم از همهشان به هم میخورد.
بله، همه این چیزها به تنهایی بد بهنظر میرسند اما وقتی بهدرستی با هم مخلوط شوند، یک کیک خوشمزه درست میشود. خداوند هم بههمین ترتیب عمل میکند. خیلی از اوقات تعجب میکنیم که چرا خداوند باید بگذارد ما چنین دوران سختی را بگذرانیم اما او میداند که وقتی همه این سختیها را به درستی در کنار هم قرار دهد، نتیجه همیشه خوب است. ما تنها باید به او اعتماد کنیم، در نهایت همه این پیشامدها با هم به یک نتیجه فوقالعاده میرسند
روانپزشكي ميگفت: اگر كار نداريد، براي خود كار متناسب با ذوق و علاقه خودتان هرچند بدون حقوق يا كم مزد باشد بتراشيد. تا در كنار مشكل بيكاري مشكلات ذهني مانند افسردگي و اضطراب هم پيدا نكنيد. در عوض خواب و تنظيم غددتان و سوخت و ساز بدنتان با فعاليتهاي بدني تنظيم ميشود. از نظر علمي و ديني ثابت شدهاست كه كار در خانه و بيرون از خانه، بهداشت جسم و روان را افزايش ميدهد و بيكاري زمينهساز بزهكاري، بدبيني، بيماريهاي جسمي، افسردگي، و...است. اين جا با عمده ترين فوايد اقتصاد، بهداشتي(جسمي و رواني)، اجتماعي، اخروي، كار در ضرب المثل از كتاب «الفباي كار و كارمندي از منظر اسلام» آشنا مي شويم:
• تندرستی،
• قدرتمند و قوی شدن
• دفع و رفع افکار مزاحم
• فرزند صالح
• افزایش عقل
• اعتبار اجتماعی
• اجر جهاد در راه خدا
• تحلیل نرفتن عقل
• آمرزش و کفاره گناهان
• آرامش و نشاط در زندگی
• گشایش رحمت خدا
• معنابخشی به زندگی
• رفع نیاز همنوع
• شکوفایی خلاقیت
• احساس ارزشمندی
• خودکفایی
• تقویت اعتماد به نفس
• محبوب خدا و ائمه شدن
• نورانی شدن قلب
• سخنان پاک
• نُه دهم عبادات[1]
پی نوشت :
1- محمدعلي قديري، الفباي كار و كارمندي از منظر اسلام، ص 68.
مهمترين كمك به همسر، اين است كه سعي كنيد همديگر را دين دار نگهداريد. مراقب باشيد هسمرتان خطاي ديني نكند. اين مواظبت هم به معناي پاسباني و ديده باني نيست. اين مراقبت ، مراقبت اخلاقي است، مراقبت مهربانانه و مراقبت پرستارانه است. اگر چنانچه خطايي از همسرتان ديديد، آن را بايد با شيوه بسيار لطيف و عاقلانه اي در او از بين ببريد و بر طرف كنيد. يا با تذكر و يا با بعضي از مراعاتها نسبت به هم مسئوليت داريد.زن اگر مي بيند شوهرش در معاملات بد افتاده، در رفيق بازيهاي بد و معاشرتهاي بد افتاده ، يا مرد مي بيند زنش افتاده در بعضي تجمل پرستي هاي غلط يا ولنگاري هاي غلط، نبايد بگويد: حالا او خودش است. نه ، شما هر كدام نسبت به هم وظيفه داريد. بايد همت خود را متمركز كنيد. زن و مرد مي توانند بر روي هم اثر بگذارند ...[1]
پی نوشت :
1. مطلع عشق(گزيدهاي از رهنمودهاي حضرت آيتالله العظمي خامنهاي به زوجهاي جوان)، ص88.
یا مهدی (عج) کى شود که روزگار ما در ظهور تو سپری شود؟ کی شود تا چشم ما به جمال دل آرایت روشن شود؟ کى شود که تو ما را و ما تو را ببینیم، آن هنگام که پرچم نصرت و پیروزى در عالم برافراشتهاى؟
آیا روزی را که ما به گرد تو حلقه زده و تو با سپاه تمام روى زمین را پر از عدل و داد کرده باشى خواهیم دید ؟
روزی که دشمنانت را کیفر خوارى و عقاب بچشانى و سرکشان و کافران و منکران خدا را نابود گردانى و ریشه متکبّران عالم و ستمکاران جهان را از بیخ برکنى، تا با خاطر شاد ما به الحمد لله رب العالمین لب برگشاییم...(1)
صحبت کردن از حضرت مهدی(ع) و نشانه های ظهور ایشان در واقع صحبت کردن از حوادثی است که بناست در آینده اتفاق بیفتد و لذا بجاست که از خود بپرسیم: اگر در مورد احادیث نقل شده در این زمینه بررسی اسناد صورت گرفت و مطمئن شدیم که آنها از معصوم(ع) صادر شده است، آیا می توان مطمئن بود که حتماً همة آن حوادث آن گونه که در روایات شریف ما آمده اند وقوع یابند؟ پاسخ به این پرسش در کتب عقیدتی و فلسفی تحت عنوان «بداء» داده می شود که طی این بخش از مطالب به آن می پردازیم.
ازتحلیل یک استاندار؟تادستوریک سردار
استاندار فارس در نامه ای به رئیس کمیته جستجوی مفقودین ستاد کل نیروهای مسلح، با برگزاری مراسم تشییع پیکر پاک ۹۳ شهید به تازگی تفحص شده در استان فارس مخالفت کرده و ضمن توهین به مردم ولایتمدار فارس، بهانه این مخالفت را عدم استقبال مردم! از این مراسم و غیر هم استانی بودن شهدا دانسته و خواستار تعویق مراسم به زمانی پس از برگزاری انتخابات مجلس شده است!
پس از استقبال پرشور مردم شهرهای مختلف از شهدای غواص و به دنبال درخواست های مکرر مردم ولایتمدار استان فارس از کمیته جستجوی مفقودین برای برگزاری مراسم تشییع شهدا در این استان، این کمیته تشییع اولین گروه از شهدای تازه تفحص شده در کشور عراق را در جمع مردم این استان در دستور کار قرار داده و با اعلام این موضوع به نهادهای مسئول در استان فارس از جمله استانداری این استان، برنامه خود را برگزاری مراسم تشییع ۹۳ شهید تازه تفحص شده در خاک عراق در استان فارس اعلام کرده است.
اما در پاسخ به این اعلام برنامه، استاندار فارس در نامهای بسیار تاسف برانگیز مخالفت خود را برگزاری مراسم مذکور اعلام و بهانه خود برای این مخالفت را نگرانی از «عدم استقبال» و «هم استانی نبودن شهدای گمنام تفحص شده» در این استان عنوان کرده اما در پایان نامه نگرانی اصلی خود را اینگونه لو داده است که برای «نگرانی از بهرهبرداری انتخاباتی»، لازم است مراسم تشییع به زمانی پس از برگزاری انتخابات مجلس منتقل شود!
محمد علی افشانی در نامه خود نوشته است:
سردار سرتیپ پاسدار سید محمد باقرزاده
مشاور عالی محترم رئیس ستاد کل نیروهای مسلح و فرمانده کمیته جستجوی مفقودین
با سلام و احترام
بازگشت به نامه شماره ۳۷۷۱/۹۴/ک مورخ ۱۶/۱۰/۹۴ با عنایت به ضرورت پاسداشت حرمت شهدای عزیز که همه ملت ایران خصوصا مسئولین در تمام ردههای مدیریتی وامدرا و مدیون آنان هستند و با توجه به بازتاب خبر تشییع آنان در شبکه های اجتماعی مبنی بر نگرانی از بهرهبرداری انتخاباتی از مراسم و با عنایت به اینکه هیچکدام از شهدای گمنام عزیز از استان فارس نمیباشند، احتمال عدم استقبال با توجه به شرایط ذکر شده می باشد.
خواهشمند است دستور فرمایند برای پیشگیری از تلقی بهرهبرداری انتخاباتی از مراسمی تسییع شهدای قهرمان مظلوم و گمنام جهت برگزاری باشکوهتر تأثیرگذاری مطلوبتر، زمان تحویل و تشییع پیکر پاک و مطهر آنان به بعد از برگزاری انتخابات تغییر یابد.
سید محمد علی افشانی
استاندار
با این وجود سردار باقرزاده در پاسخ به نامه استانداری، با صراحت از برگزاری این برنامه در موعد مقرر خبر داده و نوشته است:
باسمه تعالی
دفتر؛ سلام بنده را به آقای استاندار فارس جناب آقای افشانی برسانید و بگویید: برای این نوع نگاهی که دارند متاسفم!
تشییع پیکرهای طیبه شهدا برابر روش جاری و زمانبندی به حول و قوه الهی انجام خواهد شد!
روانپزشكي ميگفت: اگر كار نداريد، براي خود كار متناسب با ذوق و علاقه خودتان هرچند بدون حقوق يا كم مزد باشد بتراشيد. تا در كنار مشكل بيكاري مشكلات ذهني مانند افسردگي و اضطراب هم پيدا نكنيد. در عوض خواب و تنظيم غددتان و سوخت و ساز بدنتان با فعاليتهاي بدني تنظيم ميشود. از نظر علمي و ديني ثابت شدهاست كه كار در خانه و بيرون از خانه، بهداشت جسم و روان را افزايش ميدهد و بيكاري زمينهساز بزهكاري، بدبيني، بيماريهاي جسمي، افسردگي، و...است. اين جا با عمده ترين فوايد اقتصاد، بهداشتي(جسمي و رواني)، اجتماعي، اخروي، كار در ضرب المثل از كتاب «الفباي كار و كارمندي در ضرب المثل» آشنا مي شويم:
از تو حركت از خدا بركت.
آدم بيكار يا دزد شود يا بيمار.(افغانستان)
به کسب کوش که کاسب بُوَد حبیبالله.
به كار اندر آ اين چه پژمردگي است// كه پايان بيكاري افسردگي است.
بيكاري باعث خلافكاري ميشود.
پول آدم را خوش سليقه ميكند.
دستتنگی، بدتر از دلتنگی است.
درخت کاهلی، بارش گرسنگی است.
ذلت مرد در ناداري است.
زكار گردد مرد بزرگ و نامآور.
سنگ غلتان خزه نميبندد.(گرجستان)
شكم گشنه دين و ايمون نداره.
کار بزرگ مایة عزت است، نه نام بزرگ.
كار بهترين تفريح است.
اگر نفست را مشغول نكني او تو را مشغول ميكند.
كار مايه سعادت است.(افغانستان)
كار نباشد، روز سال است.(روسيه)
كار و كردار نيك، بزرگترين دارايي است.(آلمان)
كار، برگونه گل ميافشاند.(افغانستان)
كار، جوهر مرد را زياد ميكند.
كار، خوشبختي است.(گرجستان)
كار، مرد را سرافرازي ميبخشد.(فنلاند)
كار، نيمي از تندرستي است(سوئد).
كار، نيمي از تندرستي است.(سوئد)
كوشا باش تا آبادان باشي (افغانستان).
كوشش، نيمي از خوشبختي است.(گرجستان)[1]
پی نوشت :
1. الفباي كار و كارمندي در ضرب المثل، محمدعلي قديري، انتشارات حوزه عليمه اصفهان، ص 65.
تازه جنگ به پایان رسیده بود حاجی برای مراسم حج به مكه رفت.وقتی بازگشت از اوضاع سفر پرسیدم. با خوشحالی گفت:« با گروه جانبازان رفته بودم، چنان درسی از آنها گرفتم كه ای كاش قبلاً با اینها آشنا شده بودم بارها و بارها گریستم، به خاطر تحول و حماسهای كه در اینها میدیدم. به یكی از جانبازانی كه نابینا بود گفتم:«دوست نداشتی یك بار دیگر دنیا را ببینی؟ حداقل انتظار داشتم بگوید:«چرا یكبار دیگر میخواستم دنیا را ببینم. اما او پاسخ داد:«نه» پرسیدم:«چطور؟» گفت:«در مورد چیزی كه به خدا دادم و معامله كردم نمیخواهم فكر بكنم. بدنم می لرزید، فهمیدم كه عجب آدمهایی در این دنیا زندگی میكنند ما كجا، اینها کجا» شهيد آويني
منبع : برگرفته از كتاب همسفر خورشید
این نکته را نیز بگویم که آقایان هم باید این طرف را رعایت کنند. راوی میگوید: به خانه امام باقر(ع) رفتم، ما هر وقت خانه امام باقر(ع) میرفتیم، اتاق سادهای بود و در آن لباسهای سادهای داشتند. آن روز فرمود: داخل بیا، وارد اتاق اندرونی شدم، دیدم این اتاق با اتاق بیرونی فرق میکند، این اتاق تزیین شده و زیباست. دیدم امام هم لباس زیبایی پوشیده است و محاسنش را رنگ کرده است. عرض کردم: یابن رسولالله! چرا اینگونه است. فرمود: اینجا محل زندگی همسرم است، اگر مرد به خودش برسد، همسرش به مردهای دیگر غبطه نمیخورد.
بعد از پتروس فداكار هلندي كه از كلاس چهارم ابتدايي يكي از قهرمانهاي ما شد و بعدها فهميديم اسمش هانس بوده و حاصل خيالپردازي يك نويسنده آمريكايي، شايد سي سالي ميشود كه ريزعلي خواجوي، دهقان فداكار توي كتابهاي درسي دارد به بچههاي ما از خودگذشتگي ياد ميدهد؛ البته حسين 13 سالهاي هم كه فهميده بود، هست.
ما مثل يك سيدي خشدار فقط روي چند تصوير مشهور ماندهايم و يادمان رفته كه اگر بچهها قهرمانهايشان را فقط توي كتابها و در گذشتهها پيدا كنند، چيزي به اسم فاصله در وجودشان شكل ميگيرد و حتي جستوجوي اطرافشان و اتفاقهاي بزرگش را از دست ميدهند.
بهنظر من زني كه سيسال تمام، نقد عمر و جوانياش را پاي يك جانباز ريخته، بيش از اين بايد توي چشم باشد و روبهروي نسلي كه ايثار را قاب كرده است. كارتونخوابي كه چند ميليارد پول را بيهيچ طمعي به صاحبش برگردانده، بايد كه اسباب شرمساري خواهر و برادري باشد كه براي يك ارث مختصر چند سال است با هم قهر هستند. حتي پيرمردي كه 12 سال است عاشقانه همسر آلزايمرياش را تر و خشك ميكند، بايد بيايد جلوي دادگاههاي ما تا زن و شوهرهايش اينقدر فراموشي چيزهاي ساده را به رخ هم و به طلاق نكشند.
ما به نشان دادن قهرمانهاي دنياي اطرافمان محتاجيم،و براي اينكه يادمان دادند نسل اسوهها هيچوقت منقرض نميشود، بايد از آنها تشكر كنيم.
پی نوشت :
ماهنامه خانه خوبان، عبدالله نيازي، شماره 73.
هواپیماهای دشمن داشتن به سمت بندر امام می رفتن، منم فورا به پرواز دراومدم. سرگرد ستاری که افسر کنترل شکاری رادار بود با توجه به فاصله کم جنگنده های دشمن با بندر، احساس خطر کرده بود و دائم به من می گفت: «زود باش، دارن میان.» منم فقط جواب می دادم: «دارم با حداکثر سرعت میام.»
بعد از چند دقیقه جناب ستاری به زبون انگلیسی تو «چَنِل گارد*» گفت: «داری خوب میای، الان با دشمن 10 مایل فاصله داری. قبل از اینکه به هدف برسن می تونی بزنیشون.»
اول خیلی تعجب کردم؛ چون ما تو ماموریت ها اصلا مجاز نبودیم انگلیسی صحبت کنیم. ضمنا من با جنگنده های دشمن بیشتر از 30 مایل فاصله داشتم! فهمیدم که ایشون متوجه شده که من هرگز به هواپیماهای عراقی نمی رسم؛ این طوری می خواسته گمراهشون کنه.
منم به انگلیسی جواب دادم: «بله، هواپیماهای دشمن رو روی رادار گرفته ام. فاصله ام 9 مایله و دارم بهشون می رسم.» خلبان های عراقی که ظاهرا صدای ما رو شنیده بودن، ترسیدن و به سمت مرز برگشتن! این ابتکار شهید ستاری باعث شد که اون روز به منطقه آسیبی نرسه.
*کانالی که تمام گیرنده های موجود در زمین و هوا می توانند آن را بگیرند.
مکن سعدیا دیده بر دست کس
بخشنده پروردگار است و بس
بچه که بودیم با ما مشت بازی میکردند. آن مشتی که پوچ بود، بزرگتر میگرفتند و آنکه پُر بود، کوچکتر می گرفتند. حالا آنهایی که اهل فکر و تعفل بودند گاهی به مشت نگاه می کردند و به بزرگتر نگاه میکردند و بعد یک جمع بندی میکردند و تشخیص میدادند که کدام پُر است. ولی بعضی ها خیلی سریع همان مشتی که به نظرشان بزرگتر بود، انتخاب میکردند و وقتی آنرا باز میکردند میدیدند هیچی تویش نیست. آیات قرآنی میگویند: دو تا مشت در برابر شما هست. یکی مشت خداست و یکی مشت خلق خداست. یادتان باشد مشت خدا پر است. مشت دیگران خالی است. در دعا میخوانیم: خدایا هر خیری است در دست توست. اگر هم دیدید بعضیها چیزی دارند و به ما میدهند، اینها مال خودشان نیست. مثل جوی است که آب به مزرعه میدهد. مال خودش نیست، مال چشمه است. به طفیل مزرعه این را به جوی میدهند و او لبتر میکند. همه کس در عالم، نسبت جوی به ما را دارد و ما حکم مزرعه را داریم. خدا حکم چشمه را دارد. اگر به ما لبخندی میزند، مال خودش نیست. از جای دیگر است و سفارشی است. اگر کسی به ما خدمتی میکند از خودش نیست.
پروین اعتصامی میگوید: سوزن ما دوخت هرجا هرچه دوخت، زآتش ما سوخت هرشمعی که سوخت، ما به دریا حکم طوفان میدهیم، ما به سیل و موج فرمان میدهیم. شما آب نماهای سفالی که به صورت کاسه هستتند را دیده اید. در ظاهر، کاسه ها از هم آب میگیرند ولی مال خودشان نیست. مال خزائن است. ما درعالم، شبیه کاسهها هستیم. خدا در قرآن میفرماید: هر چه هست از خزانه ماست و از عالم غیب است. شما از دست ما چیزی میگیری، از دست کسی نمیگیری. سعدی هم همین را می گوید. همه چیز را خدا به ما میدهد. خدا محسن است یعنی نیکی او به ما یکطرفه است. خدا میگوید: به پدر و مادر احسان کنید. اگر خدمتی نمیکنند شما لطف کنید. آنها قبلا لطفهایشان را کردهاند. اگر لطف دو طرفه باشد «عدل» است. اگر یکطرفه باشد «احسان» است. فقط امید به خدا داشته باشید[1]
●●●●●▬▬▬▬▬▬ஜ۩۞۩ஜ▬▬▬▬▬●●●●●
يك وانت سه چرخ خريده بود، چهار هزار تومان. صاحب ماشين رويش نوشته بود «پروانه عشق، دنياى آرزو» عقبش هم نوشته بود «شصت تا، خانه; هشتاد تا، بهشت زهرا.» پاكش نكرد. مى گفت «اينجورى كسى شك نمى كنه.» باهاش همه كار مى كرد. اعلاميه ها را مى كرد لاى ابرهاى تو پشتى. پشتى ها را هم با همان پروانه عشق مى فرستاد اين طرف آن طرف. سوار شدنش دردسر بود، داخلش همه چيز پيدا مى شد; تفنگ نارنجك، فشنگ. شهید بروجردی
منبع : برگرفته از مجموعه كتب یادگاران | انتشارات روایت فتح | عباس رمضانی
نگاه به پدرومادر
قال رسول الله (ص:) ما ولد بار نظر الی ابویه برحمه الاکان له بکل نظره حجه مبروره .فقالوا:یا رسول الله وان نظر فی کل یوم مائه نظره؟ قال: نعم ،الله اکبرو اطیب.
پیامبر خدا(ص) فرمود: هر فرزند نیکوکاری که بامهربانی به پدر و مادرش نگاه کند در مقابل هر نگاه ثواب یک حج کامل مقبول به او داده می شود. سوال کردند حتی اگر روزی صدمرتبه به آنها نگاه کند؟ فرمود:آری خداوند بزرگ تر و پاک تراست.(بحارالانوار،ج 74،ص73)
حضرت امام علی :
لَا يَتْبَعُ أَحَداً مِنَ النَّاسِ بَعْدَ الْمَوْتِ شَيْءٌ إِلَّا صَدَقَةٌ جَارِيَةٌ أَوْ عِلْمٌ صَوَابٌ أَوْ دُعَاءُ وَلَدٍ. دعائم الإسلام، ج2، ص 340
«پس از مرگ مردم به هيچيك از آنان چيزى نمىرسد مگر صدقه جارى و مستمرى يا دانش صحيح و درست يا دعاى فرزندى.»
1-توجه به این كه می توانست بدتر از این هم اتفاق افتد.
2- توجه به این امر كه بی تابی وضع را بدتر میكند«الجزعُ و أَتعبُ مِن الصبرِ؛ بىتابى از صبر و شكیبایى ناراحت كننده تر است.»