بدانید که ایمان بر چهار پایه بنا شده است: یقین و صبر و عدل و جهاد.
۱- یقین بر چهار شعبه است: شوق و ترس و زهد و انتظار.
هر کس مشتاق بهشت باشد شهوات را از یاد میبرد، و هر کس از آتش بترسد از محرمات پرهیز میکند، و هر کس نسبت به دنیا زهد و بیاعتنایی کند مصیبتها بر او آسان میشود و هر کس به انتظار مرگ باشد در خیرات میشتابد.
۲- صبر بر چهار شعبه است: بصیرت در فهم و درک، تأویل و تبیین حکمت، شناخت عبرتها، سنن پیشینیان.
هر کس در فهم و درک بصیرت داشته باشد در حکمت جستجو و تبیین میکند، و هر کس در حکمت تبیین کند عبرتها را میشناسد، و هر کس عبرت را بشناسد حکمت را تأویل و تفسیر میکند، و هر کس حکمت را تفسیر کند عبرت را میبیند، و هر کس عبرت را ببیند گویا همراه پیشینیان بوده است.
۳- عدل بر چهار شعبه است: پیچیدههای فهم، و پوشش علم و شکوفه حکمتها و باغ حلم.
هر کس بفهمد جملههای علم را تفسیر میکند، و هر کس علم داشته باشد شرایع حکمت بر او عرضه میشود، و هر کس بردباری کند در کارش افراط نمیکند و بهوسیله آن در بین مردم ستوده زندگی میکند.
۴- جهاد بر چهار شعبه است: امربهمعروف و نهی از منکر، و راستگوئی در جاهای مختلف، و غضب به خاطر خداوند، و بغض و عداوت با فاسقان.
هر کس امربهمعروف کند کمر مؤمن را محکم میکند، و هر کس نهی از منکر کند بینی فاسق را به خاک میمالد، و هر کس در جاهای مختلف راست بگوید وظیفهای که بر عهدهاش بوده انجام داده است، و هر کس با فاسقان عداوت داشته باشد و به خاطر خداوند غضب کند خداوند به خاطر او غضب مینماید.
و این است ایمان و پایهها و شعبههای آن.
#سلیم_بن_قیس
#اسرار_آل_محمد
#اسماعیل_انصاری_زنجانی_خوئینی
(قم: نشر دلیل ما، ۲۵ تیر ۱۳۹۲)
صفحات ۲۵۹ و ۲۶۰.
از امام صادق(ع) روایت است که حضرت رسول اکرم( ص) فرمود که: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را «أصب» مىگویند زیرا که رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».
در جنگ نرم علاوه بر استفاده از ابزارهای رسانه ای، فرهنگی و علمی برای نفوذ در طبقات و اقشار مختلف از تاکتیک های متنوع و مختلفی استفاده می شود تا دشمن به اهداف از پیش تعیین شده اش برسد.
1- برچسب زدن: بر اساس اين تاكتيك، رسانه ها، واژه هاي مختلف را به صفات مثبت و منفي تبديل كرده و آنها را به آحاد يا نهادهاي مختلف نسبت مي دهند
2- تلطيف و تنوير: از تلطيف و تنوير (مرتبط ساختن چيزي با كلمه اي پر فضيلت) استفاده مي شود تا چيزي را بدون بررسي شواهد بپذيريم و تصديق كنيم.
3- انتقال: انتقال يعني اينكه اقتدار، حرمت و منزلت امري مورد احترام به چيزي ديگر براي قابل قبول تر كردن آن منتقل شود.
امام صادق عليه السلام به مُفضّل بن عمر فرمود: اى مُفضل! به ويژگى ديگرى كه از ميان همه جانداران، تنها به انسان، اين آفريده بلندپايه و بسيار ارزشمند، اختصاص داده شده، يعنى حيا، بنگر.
*اگر حيا نبود
-هيچ ميهمانى پذيرايى نمى شد
- به وعده ها وفا نمى شد
-كسى حاجت ديگرى را برآورده نمى ساخت
-كسى دنبال زيبايى ها [و خوبى ها] نمى رفت
- از بدى [و زشتى] در هيچ كارى از كارها خوددارى نمى شد
-حتّى بسيارى از كارهاى واجب نيز به خاطر حيا انجام مى پذيرند
- اگر حيا وجود نداشت، حقوق پدر و مادر خود را رعايت نمى كردند
- صِله رحِم به جا نمى آورند
-امانتدارى نمى كردند
- از فحشا خوددارى نمى ورزيدند
سپس فرمود: آيا نمى بينى كه چگونه همه خصلت هايى كه صلاح انسان و سامان يافتن امور او به آنها بستگى دارد؛ در حیا جمع شده است؟.
پرسش: ارتباط بدون ازدواج چه مشکلاتی را به دنبال دارد؟
پاسخ: در زیر یک سقف زندگی کردن بدون ازدواج: در مواردی دختر و پسر بدون هیچ نوعی از ازدواج برای مدتی طولانی به صورت دوست با هم زندگی مشترک دارند با این شعار که ازدواج قید بندآور است مزاحم دوستی و عشق خالص و بدون شائبه نسبت به یکدیگر است. تحقیقات نشان می دهد که طولانی شدن این سبک از رابطه می-تواند خطرات و آسیب های جدی را به همراه داشته باشد. در این گونه روابط میزان عدم رضایت زوجین به مراتب بیش تر از افرادی است که ازدواج کرده اند و حتی در کل ، گزارشی که از روابط این افراد داده اند ضعیف تر از روابط زوجین ازدواج کرده است و احتمالاً این افراد التزام کم تری نسبت به یک دیگر دارند و احساس امنیت کم تری می کنند. ضمن این که در کشورهای غربی هیچ مدرک علمی قابل قبولی وجود ندارد که ثابت کند این سبک از رابطه می تواند عدم تناسب و تضادهای زوجین با یک دیگر را کاهش دهد و منجر به ازدواج موفق تری شود؛ در ضمن تجارب نشان می دهد کیفیت زناشویی در این گونه روابط نسبت به ازدواج رسمی و متعهدانه به طور معناداری پایین است. اگر این گونه روابط بیش از یک بار قبل از ازدواج تکرار شود، موجب بروز خطرات جدی و اختلافات زناشویی می شود. تجارب بالینی نویسنده حکایت از این دارد که در ایران همواره این گونه روابط برای خانم ها بسیار مشکل زا و مسئله ساز بوده است ؛ زیرا حس بلاتکلیفی و عدم امنیت حاکم بر این رابطه زنان را بیش تر از مردان می آزارد. باید حتماً در مشاوره های قبل از ازدواج موارد فوق پیگیری شود و مد نظر قرار گیرد، زیرا عدم توجه به این نکات می تواند مدیریت سالم روابط زناشویی را به شدت تحت تأثیر قرار دهد و تخریب کند.
پی نوشت :
سيد جلال يونسي، مديريت روابط زناشويي، نشر قطره ص.36
یکی از روش های تربیتی که روش خیلی مفیدی هم نیست، روش تنبیه است. این روش آخرین راه حل هست.( و در حد امکان نباید بیشتر از آن استفاده شود)
تنبیه جسمی اثرات بسیار بدی بر کودک دارد، که متاسفانه برخی از والدین به آن توجه ندارند.
اسلام با عنایت به اثرات منفی تنبیه جسمی، آن را حکیمانه و کارآمد نمی داند.
اقا امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرماید: «عاقل را با ادب تربیت می کنند و حیوانات را با زدن رام می کنند» ( غرر الحکم و درر الکلم، ص 254)
کسانی که حوصله تربیت کردن فرزندان را با روش اصولی ندارند، و می خواهند با تنبیه به کار خود ادامه دهند، هیچ فایده ای از این کارها را نخواهند دید.
برای اهمیت موضوع، مواردی از آسیب های چنین روشی را برای شما بیان می کنیم:
1. ترس و اضطراب
ترس و اضطراب یکی از ثمرات تنبیه کردن فرزندان است، که باعث غالب شدن روحیه ترس و اظطراب بر آنها خواهد شد، و چنین فرزندانی آرامش نخواهند داشت، و از انجام اکثر کارها احساس ترس و اضطراب خواهند داشت، و در حقیقت به خوبی نمی توانند در زندگی موفق باشند.
2. تحقیر شخصیت
وقتی کودکی از شخصیت خود آسیبی ببیند، دیگر جبران و اصلاح آن به راحتی امکان پذیر نخواهد شد.
3. ایجاد روحیه تسلیم پذیری (توسری خوری)
این افراد به راحتی مورد سوء استفاده دیگران قرار می گیرند.
4. تنفر و کینه توزی از پدر و مادر
افرادی که با تنبیه بزرگ می شوند، در بزرگی دیگر نسبت به پدر و مادر خود، دیگر احساس مهر و محبت ندارند.
5. از بین رفتن اعتماد به نفس
داشتن اعتماد به نفس پایه موفقیت هر کاری است، از این رو اگراین مسئله مهم در کودکی ضربه ببیند، دیگر انتظار موفقیت و انجام کارهای بزرگ را نباید از آنها انتظار داشت.
دیگر خود باوری و صلابت روحی برای انجام خیلی از کارها معنی نخواهد داشت.
6. ایجاد روحیه زور گویی ویاغی گری
وقتی فردی این روش را در زندگی خود تجربه کرد، یاد می گیرد که درخواست ها و نیازهای خود را با زور گویی ویاغی گری بدست بیاورد، و چه بسا این فرد در آینده یک فرد ظالم و یک خلاف کار حرفه ای باشد.
7. بی اعتمادی به والدین
فردی که از والدین خود، در مقابل کوچکترین اشتباه و خطا تنبیه های جسمانی شدیدی را تجربه کند، دیگر چنین پدر و مادری برای این فرد نمی تواند محبوب و قابل اعتماد باشد، از این رو گرایش و جذب به افراد دیگر شکل خواهد گرفت،و چه بسا این افراد باعث بدبختی همین فرد شوند.
8. عدم امنیت
وقتی محیط خانواده برای کودکان جذاب و آرام نباشد، چه انتظاری داریم که این کودک ما احساس امنیت داشته باشد، ما را دوست داشته باشد، پیشرفت کنند، از افراد موفق و خوبی باشند، سرحال و با نشاط باشند، پیوسته نمره های خوب، رفتار خوب و...
واقعا چنین انتظاری غیرمعقول و غیرمنطقی است.
9. دروغگویی
وقتی فردی مورد تنبیه قرار می گیرد، در صورت ارتکاب خطا به خاطر اینکه دیگر تنبیه نشود، مجبور به دروغگویی می شود، و همین مئسله پایه رفتاری این فرد می شود.
10. پنهانی کاری
برخی از بچه ها رفتار اشتباه خود را در خفا انجام می دهند، و تظاهر هم نمی کنند.
و همین مسئله می تواند پایه انجام خیلی کارهای زشت و اشتباه باشد.
پس تنبیهی که بیشتر استفاده شود، چنین آثاری را بدنبال خواهد داشت، آیا ارزش دارد؟!
پی نوشت :
منبع: آداب و آفات تربیت کودک و نوجوان، هادي قطبي